دختر عزيزم سلام و سلامتي رو برات آرزو دارم عشقم امروز كه 9 خرداد 92 هست اين مطالب رو دارم برات مي نويسم اميدوارم بعدا كه مطالب رو بخوني لبخند زيبات هديه اي باشه واسه كاراي مامان عزيزم گلم ديگه داري يه مغازه دار حرفه اي ميشي هر روز با بابا بزرگ مغازه ميري و راه و رسم تجارت رو ياد ميگري البته تو داخل مغازه فقط ميشني و چكها رو امضا مي كني شوخي كردم تو يه كاغذ نقاشي مي كشي ديشب بابا بزرگ ميگفت با يه مشتري در حال صحبت كردن بوده كه تو فكر كردي اون داره با بابايي دعوا مي كنه تو يهو داد زدي چرا با بابايي دعوا مي كني و بقيه تازه يه سري از مشتري ها هم بهت شاگردونه ميدن و ميگن كوچمولو بيا واسه خودت بستني بخر خل...